آزارم میدهی... به عمد..یا غیرعمد خدا میداند... اما من آنقدر خسته ام...آنقدر شکسته ام
که هیچ نمیگویم... حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است... اشک میریزم...سکوت میکنم و
تو ادامه میدی... نفرینت هم نمی کنم...خیالت راحت... شکسته ها نفرین نمیکنند...گیرا
نیست نفرین...ته دل میخواهد... دل شکسته که سر و ته ندارد
|